بگذاربگویم: آخرفهمیدم چه ربطی بهم داریم که پشت این همه فاصله تااین حد به من نزدیکی. "توادامه وجودمنی" دل من باتوآرام گرفت این نوشته های گاه وبی گاه قلب من است برای تشکرازتو که تمام کج خلقی هایم راتحمل کردی صبورانه همه ی بهانه گیری هایم راهضم کردی آخرهم باهمان صدای همیشگی تسکینم دادی من نمیدانم چه شدی یاازکجاپیداشدی فقط خوب کردی ادامه وجود من شدی خوب کردی!!!!

دراین روزهای پاییز مدام کم می آورم . کم می آورم حضورت را . کم می آورم بودنت را . از کم آوردن های پی در پی پاییزی هم که بگذریم . نه . چیزی عوض نمیشود . بیشتر ازین ها خسته ام . بیا . بیا وپناه خستگی هایم باش . بیا تا بودنت بهانه ای شود ، برای شکستن این بغض پاییزی .

سلام. امروز بهترین و زیبا ترین روز دنیاست خیلی امروز واسم مهم بود خیلیولی خیلی هم ناراحت شدم ولی نمیگم چرا .بیخیال البته باید بگم بیخیال .هه امروز تولد بهترین و مهربون ترین ادم دنیاست.امیدوارم خدا ارامش و خوشی هر دو دنیارو بهش بده و اون لب های خوشکلش همیشه بخنده .آمین محبوب تولدت مبارک. . . . اینم جوجوی منه .هوهو جیک جیک. تولده محبوبمه امروز خدارو شکر که هستی

ز من نپرس که چرا پای علاقه ام ایستاده ام! سال هاست با خود تکرار می کنم : عشق با تمام "نرسیدن" هایش شیرین است . . . . مخاطب خاص که داشته باشی، دیگر فرقی ندارد چه می نویسی. قلم را به دست می گیری کافی است تصورش کنی . کافی است خاطراتش را ورق بزنی . کافی است گرمای دستانش را به خاطر آوری . حتی اگر خنده اش هم در ذهنت مرور شود ، کافی است. بعد شروع به نوشتن میکنی. می نویسی . آنقدر می نویسی تا به آرامش برسی.

چرا آدم ها نمیدونن بعضی خدا حافظی ها یعنی: نذار برم؛ یعنی برم گردون ؛ سفت بغلم کن ؛ سرمو بچسبون به سینتو بگو : خداحافظ و زهر مار !بیخود میکنی میگی خدا حافظ !!! مگه میزارم بری!!! دستانت را ، در برابرم مشت می کنی . . . میپرسی گل یا پوچ ؟ در دلم می گویم : فقط دستانت . . . دلـــم یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک… چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه تــــو… که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ … دنیــای مــن کســــی

خدايا . خواستم بگويم تنهايم ، اما نگاه خندانت مرا شرمگين کرد ؛ چه کسي بهتر از تو .؟ يوسف مي دانست که تمام درها بسته اند ؛ اما بخاطر خدا و تنها به اميد او ، به سوي درهاي بسته دويد و تمام درهاي بسته برايش باز شد . اگر تمام درهاي دنيا هم به رويت بسته شدند ؛ تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ، به سوي درهاي بسته بدو ، چون : خــداي تــو و يوســف يکـيــسـت . دلـــت کـه گـرفــت ، ديگر مـنـتِ زميـــن را نــکـش ! راهِ آسمـان بـاز است .